* ترجمه شده از مجله کسب و کار هاروارد.
- توضیح: این مقاله در سال 2012 در مجله کسب و کار هاروارد منتشر شده است، در آن سال میت رامنی از حزب جمهوری خواه و باراک اوباما از حذب دموکرات، بر سر ریاست جمهوری آمریکا با یکدیگر رقابت داشتند.
رقابت بر سر نامزدی ریاست جمهوری حزب جمهوریخواه جدای از مزایای دیگر آموزشی که داشت، گروههایی از اشخاص آمریکایی را که تاکنون به این امر بیتوجه بودند با پیشرفتها و سختیهای سرمایه گذاری خصوصی آشنا کرد.
اکنون رایدهندگان احتمالی مطلع درکی اساسی از چگونگی روند کار دارند. شرکتی به نام بین کاپیتال مبلغ زیادی از سرمایه گذاران سازمانی و فردی جمعآوری میکند. شاید از حساب مستقل وجوه موقوفه در دانشکده فرزندتان، صندوق بازنشستگی کارمندان دولت عموی شما، یا شرکای ثروتمند شرکت بیناندکمپانی.
شرکت سرمایهگذاری خصوصی به دنبال چه شرکتهایی است؟
سپس شرکت سرمایه گذاری خصوصی به دنبال کسبوکاری است که تشخیص دهد عملکرد آن ضعیف است. اگر «تلاش کافی راهبردی» نتیجه مطلوبی بهدنبال داشته باشد و بانکداران جهت کمک مالی به انجام معامله مقدار زیادی وام دهند، صاحبان سرمایه گذاری خصوصی جهان این مالکیت را به دست آورده و طرح «بهبود عملکرد» را برای سودآورترکردن دارایی جدید خود اعمال میکنند.
اغلب چنین برنامههایی شامل دادن انگیزههای مالی به مدیران برای انجام کاری است که باید پیش از این انجام میدادند؛ یعنی تمرکز بر روی طرحهای بسیار نویدبخش، فروش تجارتهای ناموفق و عملیات «کمترین مقدار«، که اغلب شامل سرشماری میشود.
اگر همه چیز طبق برنامه پیش برود، طی پنج تا هفت سال (طول عمر معمول هر صندوق ایجادشده) کسبوکار بهدستآمده که اکنون بسیار پیشرفت کرده است، عمومی شده یا فروخته میشود. این مبلغ بیش از مبلغی است که در ابتدا برای آن پرداخت شده بود.
شرکت سرمایه گذاری خصوصی که قبلاً با مدیریت تا هزینه سالانه ۲درصد وجوه آن جبران شده بود، ۲۰درصد از کل سود معامله را بالاتر از نرخ بازده جزئی برای شرکای محدود جمعآوری میکند.
این را همانطور که فرماندار پری پیشنهاد داده است «سرمایه داری حریص» بنامیم؟ یا صرفاً تخریب خلاقانه قدیمی شومپیتر (تخریب خلاق روند جهش صنعتی را توصیف میکند که بیوقفه ساختار اقتصادی را از درون دگرگون میکند) همانطور که به عنوان مثال سخن مقالهنویسان مجله وال استریت را باور میکنید؟
مطالعات علمی مختلفی در مورد تأثیر اساسی سرمایه گذاری خصوصی در مشاغل انجام شده است، اما بعید است که این مطالعات بتوانند افکار عمومی را به طریقی به موضوع جلب کنند. در این میان، ظاهراً مخالفان جمهوریخواه میت رامنی از موضع انتقاد خود از مقام او در بینکاپیتال بازگشتهاند؛ او در خدمت این اصل است که سرمایه داری در بازار آزاد بر هر اختلاف کوچک داخلی غلبه میکند.
مجبور نیستید در جهت سرمایه داری یا یکی از آن نوع سوسیالیستهای اروپایی بیدقت و سبکسر تلاش کنید تا برخی از جوانب خاص سرمایه گذاری خصوصی متوقف شود. من گمان میکنم با شروع مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری، حداقل اگر رامنی نامزد انتخابات باشد، سؤالات بیشتری میان رأیدهندگان مطرح خواهد شد. برخی از آنها در ادامه آمدهاست:
1-مطمئناً سرمایهگذاری خصوصی مشاغل کساد و بیرونق را بهبود میبخشد؛
اما آیا واقعاً چیز جدیدی نیز ایجاد میکند؟ بحث ما در اینجا محصول بعدی اپل یا گوگل نیست. مثال میت در موضوعات اساسی واقعاً به حساب نمیآید. این مورد بیشتر تحت عنوان سرمایه گذاری مخاطرهآمیز قرار میگیرد، چیزی که اکثر شرکتهای سرمایه گذاری خصوصی درگیر آن نیستند.
2-به نظر میرسد این گروه سرمایهگذاری خصوصی ارزش برخی از مشاغلی را که به دست میآورند بسیار زیاد و سریع افزایش میدهند.
آیا موضوعی مشکوک در این بین رخ میدهد؟ سایتهای مجله والاستریت یکی از این نمونهها را مثال میزند: شرکت مراقبتهای بینایی وزلی جسن، جایی که بینکاپیتال ۶/۴میلیون دلار سرمایه گذاری کرد و در حدود چهار سال سود ۳۰۰ میلیون دلاری کسب کرد؛ که میبایست برنامهای را شامل میشد که در جهت بهبود بسیار زیاد سود عمل کند (رامنی در بینکاپیتال در مجله والاستریت ۹ژانویه۲۰۱۲ میگوید: سود کلان، گاهی هم شکست). یا ممکن است شخص بدبینی بپرسد که آیا افراد باهوش سرمایه گذاری خصوصی دوباره شغل را در اختیار افرادی قرار میدهند که آن کسبوکار را به آنها فروختهاند؟ و یا سپس به افرادی که در نهایت آن را خریداری کردهاند؟
3-تاثیر بسیار زیادی در افزایش استقراض دارد.
در حقیقت «سرمایه گذاری خصوصی» فقط عنوان امروزی چیزی است که در گذشته «معاملات اهرمی» نامیده میشد. مسئله اینجاست که داشتن وامهای زیاد برای بازپرداخت، انگیزهای برای مدیریت است تا با سودآوری و سرعت بیشتری به تجارت بپردازد. اما آیا در بحران مالی جهانی یاد نگرفتیم که بدهی بیش از حد میتواند تجارتی را به زیر بکشد؟ همانطور که بینکاپیتال در مورد برخی از مشاغل با روند سرمایه گذاری خصوصی انجام داده است.
4-مطمئناً افراد سرمایهگذاری خصوصی بهخوبی بازپرداختهای خود را انجام میدهند.
این طرح علاوهبر رفتار مالیاتی مطلوبی که دارد و سرمایه گذاری خصوصی را از هر حوزه سرمایه داری محافظهکارانه در موازین اصلی خارج میکند و به حوزه والاستریت یا سرمایه داری مالی میرساند، جبران خسارت «۲ و ۲۰» است. این قسمت برخلاف انواع مختلفی که بیشتر ما تصور میکنیم «اداره مشاغل» است، بخشی است که با مدیران صندوقهای سرمایه گذاری تأمینی و بانکداران سرمایه گذاری مشترک است و اعتباری مدیریتی است که رامنی خود برای مقامات بالاتر توصیف کردهاست.
5-به نظر نمیرسد که مدتی طولانی در این مسیر حضور داشتهباشند.
در حالی که دائماً شرکتهایی بهوجود آمده و از بین میروند، همه ما بهطور پنهانی و عمیقاً به شرکتهایی که پایدار میمانند و همینطور به مردان و زنانی که در این دوام به آنها کمک میکنند علاقه نشان میدهیم. اتفاقی نیست که کتاب «ساختن برای ماندن» جیم کالینز و جری پوراس همواره مورد علاقه کسانی بوده که درمورد کسبوکار مطالعه میکنند. در مقابل، سرمایه گذاری خصوصی به دلیل آنکه در عمر ۵ تا ۷ ساله صندوق بیرون آمدن از آن ضروری است، بیشتر شبیه به شادی کیتس است (کیتس در یکی از اشعارش به نام «قصیده در مالیخولیا» شادی را آنچنان کوتاه توصیف میکند که در همان هنگام تجربهکردنش از ما میگریزد).
اما به لطف خدا در آن زمان کارفرمای من که همواره آماده انجام کارهای سخت و پردرآمد هم نیست ظاهر میشود. میخواهم بدانم چه تعداد از ما وقتی به سرمایه گذاری خصوصی فکر میکنیم احساس گناه و اضطراب میکنیم که مؤسساتی که در آنها مشغولیم در صورت استفاده از آموزههای سرمایه گذاری خصوصی چگونه ادامه خواهند داد؟ آیا ما آن نوع سرمایه گذاری کاملاً واضح و واقعبین را برای خود میخواهیم؟